سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 3059398

  بازدید امروز : 39

  بازدید دیروز : 1

جک و لطیفه

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

جک و لطیفه
حسن علی مدنی
پر از جک و لطیفه های زیبا

 

لینک به لوگوی من

جک و لطیفه

 

دسته بندی یادداشت ها

جبهه . جک . جنگ . دفاع مقدس . طنز . لطیفه .

 

بایگانی

لطیفه های از آب گذشته!!!
لطیفه های از آب گذشته 2! !!!!!!
لطیفه های از آب گذشته!!!! 3
لطیفه های از آب گذشته !!!3
بهار 1385
پاییز 1384
تابستان 1384
بهار 1384

 

اشتراک

 

 

لطیفه‏های ورپریده!!!

نویسنده:حسن علی مدنی::: پنج شنبه 83/10/17::: ساعت 3:47 عصر

شانس


شکارچی اول: خوب، هندوستان که بودی شکار ببر هم رفتی؟


شکارچی دوم: البته، روزی برای شکار ببر به جنگل رفتم.


شکارچی اول: شانس هم آوردی؟


شکارچی دوم: بله، با ببری روبرو نشدم!


 


زمان فعل


معلم: مینا، من رفتم، تو رفتی، او رفت،


چه زمانی است؟


مینا: زنگ آخر!


 


قفس


اولی: چرا سرت را در قفس کردی؟


دومی: می‏خواهم خواب از سرم نپرد!


در مطب پزشک


 

بیمار:  آقای دکتر، به دادم برسید! دستم مثل چوب خشک شده است.

پزشک: پس بهتر است به یک نجار مراجعه کنید.

نظر یادتون نره



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    طنز دفاع مقدس!
    دوباره جک و لطیفه!
    داستان طنز
    اطلاعیه انجمن حمایت از حیوانات نجیب و شریف
    باز هم لطیفه!!!
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: HASSAN ALI

    Forecast | Maps | Radar