يه روز يه مردي از نوهصدونودتا مريزي ميميره از زنش كه ترك بوده ميبرسن چرا شوهرت مرد ميگه هيچي بابا يه كم غذا خورد بعد راحت دراز كشيد بعد مرد ميگن مگه چه غذايي خورد زنه گفت غذايي رو كه از سريال جواهري در قصر دستورشو گرفته بودم