987- به تركه ميگن با مايلي كهن جمله بساز، ميگه: مايلي كهنتو عوض كنم؟!
988- به تركه ميگن با تويوتا و پاژرو جمله بساز، ميگه: تويوتاك قد كشيده، پاجيروفتي روي سينم!
989- به تركه ميگن با حميد جمله بساز،ميگه: شما دو تا خيلي شبيه هميد!
990-به تركه ميگن با شيشه جمله بساز،ميگه :ساعت يك ربع به شيشه!
991-به تركه ميگن با اتوبوس جمله بساز،ميگه:به اتوبوس كردم لبم سوخت!
992-به تركه ميگن با لوستر جمله بساز،ميگه:سه تا دختر دارم يكي از يكي لوستر!
993-زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «پرايد» بگوييد: ژيان تحت ويندوز!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ماتيز» بگوييد: پرايد مونگول!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چاقو» بگوييد: تو دل برو!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گالش» بگوييد: نفر بر پلاستيكي!
994-زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ران» بگوييد: كون كش خايه مال!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «فيل» بگوييد: كير تو دهن!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «تركي كه شنا ميكند» بگوييد: خرماهي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كرست» بگوييد: ممهدان!
995-زين پس به جاي واژة غريب و نامانوس «ساك زدن» بگوييد: جقلبي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «جنده خانه» بگوييد: پايگاه داده ها!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «زن حامله ترك» بگوييد: خر تو خر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مينيبوس دخترونه» بگوييد: كسكش!
996-زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آفتابه» بگوييد: منشور!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «پا» بگوييد: كون كش خايه مال!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «شيشه» بگوييد: اونورش پيدا!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آينه» بگوييد: من درش پيدا!
997-زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «تلويزيون» بگوييد: ناطق نوري!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گوجه فرنگي» بگوييد: چراغ قرمز آبگوشت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كير» بگوييد: فروتن!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كس» بگوييد: محل اصابت فروتن!
998-زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «تختخواب» بگوييد: مازندران! (ما و زن در آن)
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چراغ خواب» بگوييد: شاهد ماجرا!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آفتابه» بگوييد: خيارشور!(براي مردها)
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آفتابه» بگوييد: شيارشور!(براي زن ها)
999-آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر خايهمالي ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون كسچرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاهه... باز اين سيريش اومد!!!
1000-لره ميره بقالي ميگه:آقا نوشابه خنك دارين،يارو ميگه:نه شرمنده،نوشابه خنك نداريم،لره ميگه طوري نيست بدين،يه نعلبكي هم بدين!!