• وبلاگ : جك و لطيفه
  • يادداشت : سخني در مورد سلام
  • نظرات : 0 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اميد 

    گرگ ميره در خونه شنگول منگول هي در مزن ميگه شنگول منگول منم مادرتون علف اوردم براتون باز دوباره در ميزنه ميگه شنگول منگول هبّه انگور درُ باز کونين منم مادرتون بعد يک دفعه يارو درو باز ميکنه ميگه : داداش اوصکوليييييييييي اونا يک ساله از اينجا رفتن!