گرگ ميره در خونه شنگول منگول هي در مزن ميگه شنگول منگول منم مادرتون علف اوردم براتون باز دوباره در ميزنه ميگه شنگول منگول هبّه انگور درُ باز کونين منم مادرتون بعد يک دفعه يارو درو باز ميکنه ميگه : داداش اوصکوليييييييييي اونا يک ساله از اينجا رفتن!