وبلاگ :
جك و لطيفه
يادداشت :
لطيفههاي از آب گذشته!
نظرات :
1
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محمود
(لطفا تا پايان بخوانيد اين لطيفه کاملا اخلاقي است)در يک کوپه ي قطار چهار نفر با هم همسفر شده بودند.يک پيرمرد، يک مرد جوان،يک پيرزن ويک دختر جوان همه چيز به خوبي مي گذشت تا اينکه قطار وارد تونل شد.در آن تاريکي ابتدا صداي يک ماچ آبدار وسپس صداي يک کشيده ي مهيب فضاي کوپه را پر کرد.پس از آن که قطار از تونل خارج شد.افکار اين چهار نفر در مورد آن صداها جالب بود. توجه کنيد:
پيرزن:" عجب دختر با حيايي خوب جوابشو داد."
دختر:"خجالت نمي کشن .با اين سن وسالشون چه کارايي که نمي کنن"
پيرمرد:"حالشو يکي ديکه کرده سيلي شو ما بايد بخوريم"
مرد جوان:"عجب حالي ميده آدم دست خودشو ماچ کنه بزنه تو کوش بغلدستيش"